×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

قافله

× در این وبلاگ مطالبی که بتوان دوستان را جذب و اهداف خود را به منصه ظهور برسانم
×

آدرس وبلاگ من

ghafele.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/benyamin30

چرا گریه؟

چرا گريه؟

باز هم محرم فرا می رسد و همچون سال های قبل کوله باری از غم و اندوه را با خود می آورد و  فضای جامعه را حزن آلود می سازد . دو ماه از هر سال، ماه عزاداری و نوحه سرایی است. آیا تا به حال از خودمان پرسیده ایم که این همه عزاداری و گریه کردن  برای چیست؟ مگر امام حسین به گریه و عزاداری ما نیاز دارد آن هم بطور مکرر و همه ساله؟ اصلا چرا باید بر امام حسین گریه کرد با اینکه او اسلام را نجات داد و با شهادت خود از مقامی بلند برخوردار شد؟ چگونه است که گریه کردن و عزاداری برای امام حسین این همه عظمت دارد؟ آیا چنین چیزی معقول است؟

چرا گریه و عزاداری؟

همه ی ما احدیث زیادی را در این باب شنیده ایم که تشویق به گریه و عزاداری بر امام حسین می کنند. مثلا از ائمه (ع) نقل شده است که هر کس بگرید و یا بگریاند و یا هر کس که به اندازه ی بال مگسی برای امام حسین اشک بریزد بهشت بر او واجب می گردد و یا همه ی گناهان او بخشیده می شود . هدف از این گریه ها و عزاداری ها چیست؟ آیا این همه گریه و عزاداری باعث ایجاد رکود و خمودگی در افراد و جامعه نمی گردد؟ برای اینکه این مطلب را مورد بحث و بررسی قرار دهیم لازم است که به جایگاه گریه در فرهنگ اسلامی و قرآنی بپردازیم زیرا شالوده ی همه ی سبک و سیاق های گوناگون عزاداری را گریه تشکیل می دهد.

جایگاه گریه  

گریه حالتی است که به خاطر پیوند بین ظاهر و باطن و یا روح و بدن انسان رخ می دهد یعنی به خاطر حالتی که در روح و باطن انسان پدید می آید در ظاهر و بدن او تاثیر گذاشته و به صورت ریزش اشک و گریه بروز می یابد. پدید آمدن چنین حالتی در روح می تواند منشا و اسباب مختلفی داشته باشد که بوسیله این اسباب مختلف می توانیم گریه را تقسیم بندی کنیم که عبارتند از:

1-    گریه ترس

این نوع گریه به خاطر وجود ترس و حاکم شدن آن بر انسان است. در این حالت انسان برای تخلیه ی فشار روانی که بر اثر ترس بر او وارد گردیده است گریه می کند. این نوع گریه بیشتر در کودکان وجود دارد که بشدت از ترس متاثر گشته و شروع به گریه می کنند.

2-    گریه جلب ترحم 

این نوع از گریه به خاطر جلب ترحم است که فرد یا به صورت طبیعی و یا مصنوعی سعی می کند ترحم دیگران را نسبت به خود برانگیزد. مانند کودک که بوسیله ی گریه کردن سعی می کند توجه پدر و مادر را به سمت خود جلب کند و ترحم آن ها را نسبت به خود برانگیزاند.

3-    گریه غم و اندوه

این نوع گریه از حالت غم و اندوهی که برای فرد پیش آمده و وجود او را فرا گرفته است نشات می گیرد. در این حالت فرد بوسیله گریه در صدد کاهش دادن غم و اندوه خود است که عموما پس از گریه حس آرامش به فرد دست می دهد.

4-    گریه شوق و شادی

این نوع گریه از شور و شوق و شادی بسیار و رقت قلبی که پس از دوره ای یاس و نا امیدی در فرد ایجاد شده است نشات می گیرد بطوریکه فرد در پوست خود نمی گنجد و از شدت شوق و شادی شروع به گریه می کند.

5-    گریه معرفت

این نوع گریه ناشی از معرفت و شناخت شخص است. معرفت و شناختی که او از خود، از خدای خود و از جهان آفرینش بدست آورده است. در حقیقت این نوع گریه، گریه تقوا و پرهیزگاری است و مختص به انسانهای الهی می باشد. شخص با این معرفت عظمت خداوند و حقارت خود در برابر او را درک نموده و دانسته است که مسافتی طولانی و سخت را در پیش رو دارد و می بیند که کوله باری از گناه را به دوش می کشد. این معرفت و شناخت او را به سمت خضوع و خشوع و گریه و زاری به درگاه خداوند سوق می دهد. این نوع گریه است که باعث می شود رحمت خداوند به سمت فرد سرازیر گشته و او را به مراتب قرب نزدیک سازد چنانکه مولانا می گوید:

تا نگرید ابر کی خندد چمن     تا نگرید طفل کی جوشد لبن

گفت فلیبکوا کثیرا گوش دار       تا بریزد شیر فضل کردگار

طفل حاجات شما را آفرید         تا بنالید و شود شیرش پدید

گفت ادعوا الله بی زاری مباش     تا بجوشد شیرهای مهرهاش[1]

در قرآن نیز به این نوع گریه اشاره شده است  � قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذا يُتْلى‏ عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً وَ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ يَبْكُونَ وَ يَزيدُهُمْ خُشُوعاً �.[2] می فرماید: بگو قرآن را باور كنيد يا باور نكنيد كسانى كه پيش از اين علم داده شده‏اند، وقتى قرآن بر آنها خوانده شود بر چانه سجده‏كنان به زمين مى‏افتند و گريه‏كنان بر چانه‏ها افتند و تواضعشان افزون شود. یا در جای دیگر می فرماید: � إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا �.[3] یعنی : چون آيه‏هاى خدا بر ايشان خوانده مى‏شد به حال گريه به خاك مى‏افتادند و سجده مى‏كردند. همچنین می فرماید: �وَ إِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلىَ الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقّ‏ِ  يَقُولُونَ رَبَّنَا ءَامَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ �[4] یعنی: و وقتى كه مى‏شنوند قرآنى را كه به رسول اللَّه نازل شده مى‏بينى چشم‏هايشان پر از اشك مى‏شود، براى خاطر اينكه حق را شناخته‏اند از اين جهت دل هايشان نرم و اشكشان جارى مي شود، مى‏گويند: بار پروردگارا! ايمان آورديم، پس ما را هم در سلك كسانى بنويس كه شهادت به حقانيت دين دادند. امام سجاد(ع) در دعای ابو همزه می فرمایند: �و اعنی بالبکاء علی نفسی� یعنی خدایا مرا در گریه کردن به حال خودم یاری فرما. همچنین امام علی(ع) در دعای کمیل می فرمایند: �ارحم من راس ماله الرجاء و سلاحه البکاء� یعنی: خدایا رحم کن بر کسی که سرمایه ی او امیدواری و سلاح او گریه و زاری است .

امام باقر(ع) در این مورد می فرمایند : �هیچ قطره ای نیست که در نزد خداوند محبوب تر باشد از قطره ای اشک در ظلمت شب که از خوف خدا باشد و غیر از او منظوری نباشد � .[5] همچنین امام صادق(ع) فرمودند : �اگر اشک چشمی نداشتی برای گریستن ، حالت تباکی و حزن داشته باش�.[6]

با تامل در منابع و آموزه های دینی آنچه که در مورد گریه یافت می شود و بر آن تاکید شده و ارزشمند تلقی شده است ، گریه از نوع اخیر می باشد یعنی گریه ای که ناشی از معرفت و تقوا است ، اگرچه سایر انواع گریه نیز نفی نگردیده و از آن نهی نشده است زیرا آن ها ریشه در بعد طبیعی و غریزی انسانی دارند اما نوع اخیر که دارای ارزش خاص می باشد ریشه در بعد معنوی و ملکوتی انسان دارد . همانطوری که گفته شد منشا گریه ی ارزشی فهم و شعور و آگاهی است و سلاحی است که مومن باید در جهاد اکبر و مبارزه با هواهای نفسانی از آن بهره مند گردد.

گریه بر امام حسین (ع) می تواند تحت دو نوع از انوع گریه قرار بگیرد. پايین ترین سطح گریه بر امام حسین(ع) این است که ناشی از غم و اندوه باشد. یعنی انسان با شنیدن آن مصائب سخت و هولناک تحت تاثیر قرار گرفته و گریه کند که این نوع گریه در مورد سایر مصائبی که بر انسان وارد می شود نیز جریان دارد. اما عالی ترین سطح گریه بر امام حسین(ع) این است که انسان به خاطر عشق و دلباختگی که نسبت به اولیای الهی از جمله امام حسین(ع) دارد به گریه می افتد. چون او نسبت به جایگاه و مقام اولیاء خداوند معرفت پیدا کرده و می داند که امام واسطه ی بین خدا و خلق است ، امام می خواهد انسان ها را از طوفان های هلاکت و گمراهی نجات دهد ، می داند که امام از از مادر هم دلسوزتر و مهربان تر است . اما در مقابل انسان ها در برابر او عصیان می کند ، او را تنها می گذارند و حتی با او می جنگند و به شهادت می رسانند و بدین وسیله واسطه ی خود را با ملکوت عالم و خداوند قطع می کنند و طوق سرسپردگی شیطان را گردن می نهند . در حقیقت انسان به واسطه ی معرفت و شناختی که نسبت به امام و جایگاه او پیدا کرده عاشق و دلباخته ی او شده است یعنی در اینجا رابطه ی او با امام رابطه ی عاشق و معشوق است و ثمره ی این عشق و دلدادگی گریه و زاری است.  

از اینجا مشخص می شود که هدف از تاکید و سفارش بر گریه برای امام حسین(ع) و بر پایی مجالس عزاداری، فقط گریستن بر مصائب و ابراز غم و اندوه نیست و هدفی ولاتر و مهمتر را دنبال می کند و در حقیقت امام حسین(ع) نیازی به گریه ی ما ندارد بلکه این ما هستیم که نیازمند گریه هستیم .  این نوع گریه دارای آثار و فوایدی است که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

1-  ایجاد رقت قلب : این نوع گریه در انسان ایجاد رقت قلب می کند و روح انسان را لطیف و آن را جلا می دهد . گریه همچون سوهانی است که کژی های نفس را صیقل می دهد و از قصی و سخت شدن قلب و روح انسان جلوگیری می کند.

2-  برطرف شدن آثار گناهان: هر کاری که از انسان صادر می شود و به وسیله ی او انجام می گردد دارای اثر و نتیجه ای مخصوص به خود است . یکی از آثار گناهان تیره شدن و آلودگی لوح سفید نفس و روح است. هر گناه همچون لکه ی سیاهی است که بر پارچه ی سفید نفس قرار می گیرد و گریه یکی از ابزاری است که می توان با آن این آثار نامطلوب را از بین برد . گریه همچون بارانی است که این آلودگی ها را از بین می برد و نفس را پاکیزه می گرداند.

3-    ایجاد آرامش و نشاط : گریه ای که ناشی از معرفت و آگاهی است در انسان آرامش و نشاط را ایجاد می کند، آرامش و نشاطی که عمیق و پایدار می باشد.

4-  دوری از غفلت : این نوع گریه معرفت و آگاهی انسان را بطور پویا و فعال نگه می دارد و باعث می شود که انسان همیشه از خداوند و اولیای الهی غافل نشود و دائما نگران سرنوشت خود باشد و به عاقبت خود بیاندیشد.

5-  پویایی و حرکت : این نوع گریه چون از معرفت نشات گرفته نه تنها حالت خمودگی و سستی را در انسان ایجاد نمی کند بلکه انسان را وادار می کند که در بهبود بخشیدن به وضعیت خود و تشبه به اولیای الهی تلاش کند.

این نوع گریه و ثمرات آن مختص به گریه در عزاداری امام حسین(ع) نمی باشد بلکه در مورد همه ی اولیای الهی و مناجات با خداوند صدق می کند. پس معلوم می شود که این همه تاکید از جانب ائمه(ع) در برپاداری عزای امام حسین فقط به همین مورد خلاصه نمی شود و اهداف دیگری را نیز دنبال می نماید زیرا اگر هدف فقط گریه کردن و بهره مندی از ثمرات آن باشد انسان می تواند در مناجات با خداوند و در عزای سایر ائمه نیز به این مقصود برسد. پس معلوم می شود که هدف از برگزاری مجالس عزاداری امام حسین در این سطح گسترده و همه ساله و تاکیدات فراوان ائمه برآن علاوه بر بهره مندی از فواید معنوی مقاصد دیگری نیز مورد نظر است، که این اهداف به نوعی با فلسفه ی قیام امام حسین مرتبط است. بطور اجمال همه ی ما می دانیم که امام حسین(ع) در فضایی دست به قیام زد که بطور علنی از تریبون رسمی حکومت، یعنی خلیفه وقت،  اعتقادات اسلامی مورد استهزاء قرار می گرفت و خلیفه فردی بود که مقید به احکام شرعی و دستورات اسلامی نبود و آشکارا به انجام محرمات می پرداخت و فردی فاسد که در پی قطع ریشه اسلام و ترویج فساد و بی بند و باری در جامعه بود. در این فضا که همه از ترس یا به خاطر حفظ منافع و یا به خاطر جهل و نادانی شان سکوت کرده بودند امام حسین(ع) دست به قیام زد. هدف امام حسین(ع) آنگونه که از بیانات خود حضرت آشکار است امر به معروف و اصلاح در امت پیامبر(ص)، مبارزه با ظلم و فساد حکومت غاصب و بر افراشتن علم دین و دیانت بود . امام حسین(ع) با کاری که انجام داد برای همیشه همچون چراغی روشن مرز بین حق و باطل را روشن نمود و تکلیف مسلمانان و شیعیان را برای همیشه معین کرد و راه و مسیر حرکت شان را ترسیم نمود. در واقعه ی عاشورا این هدف بوسیله ی خاندان آن حضرت بخصوص امام سجاد (ع) و حضرت زینب(س) دنبال گردید و سپس بوسیله ی امامان بعد از طرق مختلف دنبال شد که یکی از این طرق همین برپایی مجالس عزا و روضه خوانی بوده است. پس می توانیم برای مجالس عزاداری امام حسی (ع) ثمراتی را برشماریم که برخی از آن ها عبارتند ا :

1-  تشخیص حق و باط :  همانطور که گفته شد امام حسین(ع) با قیام خود برای همیشه راه حق و باطل را به ما نشان دادند و برپایی این عزاداری ها راهی است برای اینکه دائما این مساله یادآوری شود و همچون چراغی است که باید مدام آن را روشن نگه داشت تا راه را گم نشو .

2-  مبارزه با ظلم و فسا : همانطور که گفته شد یکی از اهداف امام مبارزه با ظلم و فساد دستگاه خلافت بود . برپایی مجالس عزادری باید به ما یادآوری کند و این روحیه را در ما ایجاد کند که هیچ وقت زیر بار ظلم نرویم و در مقابل ظالمان و گردنکشان مخصوصا آن جا که مساله دین خدا در میان است مسامحه نکنیم و در مورد فساد و فحشاء حساس باشم . حضرت امام خمینی(ره) می فرمایند: � مساله، مساله سیاسی است که ائمه با همان دید الهی که داشتند می خواستند که این ملت ها را به هم بسیج کنند و یک پارچه کنند، از راه های مختلف این ها را یک پارچه کنند تا آسیب پذیر نباشند �.[7]

3-  برخورداری از فیوضات معنوی: قبلا نیز اشاره کردیم که این گونه مجالس و گریه بر امام حسین(ع) دارای برکات معنوی است که باید از آن استفاده نمود و این مجالس همچون پنجره ای است که باید مدام آن را گشود و از هوای تازه ی آن تنفس کرد و روح و جان خود را صفا داد. گریه بر امام حسین (ع) تاثیر عجیبی را بر انسان می کذارد بطوری که یک قطره اشک می تواند کوهی از آتش را خاموش کند و این مساله امری معقول است زیرا امام همه ی هستی اش را برای خدا داد و جای تعجب نیست که خداوند نیز در نام او در تربتش و در گریه برای او این همه تاثیر قرار دهد. اما بخشش گناهان بواسطه ی گریه بر امام حسین(ع) نیازمند فراهم کردن شرایط دیگری نیز هست و از جمله ی آن اصرار نداشتن بر گناه است. یعنی این یک خیال باطلی است که انسان تعمّداً گناه کند و بر انجام محرمات و ترک واجبات اصرار داشته باشد و به خیال اینکه ده شب محرم در مجلس عزاداری شرکت می کند اهل نجات است. زیرا برپایی این مجالس برای این است که انسان امام را بهتر بشناسد و خود را به او شبیه تر سازد و در مسیر بندگی خدا پیش رود اما از آن جا که انسان جایز الخطاست و گناهانی هم از او سرزده، این گناهان به این واسطه پاک می گردند. اگرچه ائمه ی معصومین خاندان کرم هستند و ممکن است این افراد نیز بواسطه ی عملی مشمول عنایات آن ها شوند.

4-  ایجاد وحدت: یکی از آثار مهم و عجیب عاشورا و عزای امام حسین(ع) ایجاد وحدت و همدلی در جامعه است. همه ی اقشار با سلایق و افکار مختلف و حتی غیر مسلمانان در کنار یکدیگر قرار می گیرند و بطور خود جوش عزاداری برپا می کنند و در کنار یکدیگر به سر وسینه می زنند. اجتماع عظیمی را در روزهای تاسوعا و عاشورا تشکیل می دهند که اگر کسی بخواهد با ابزار های گوناگون چنین وحدت و اجتماع عظیمی را ایجاد کند بسیار مشکل و شاید غیر ممکن باشد . حضرت امام خمینی (ره) در این باره فرمودند: �ما تا ابد هم اگر برای سیدالشهدا گریه بکنیم، برای سید الشهدا نفعی ندارد ، برای ما نفع دارد ، همین نفع دنیایش را حساب کنید آخرتش سرجای خودش. همین نفع دنیایش را حساب کنید، همین جهت روانی مطلب را که قلوب را چطور به هم متصل می کند�.[8]

5-  تبلیغ دین: این اجتماع ها و مجالس امکان این را فراهم می سازد که مردم با حقائق دین آشنا شوند و اهداف و دستاوردهای عاشورا و معارف اهل بیت بیان گردد. با بیان معیار هایی که اهل بیت به ما داده اند و امام حسین(ع) عملا به ما نشان داده اند دوست و دشمن شناخته شوند و وظیفه خطیری که به عهده ی هر شیعه و مسلمانی است مکرراً گوشزد گردد.

عزاداری امام حسین(ع) بواسطه ی شور و عشق و حرارتی که در دل ها ایجاد می کند دارای آثاری است که به هیچ طریق دیگر نمی توان به آن دست یافت. هیچ وقت یک کتاب و مقاله، یک فیلم یا یک کنفرانس و نشست علمی نمی تواند تا این حد در دل ها نفوذ کند همه ی اقشار را درگیر این مساله نماید، اجتماع های عظیم مردمی را شکل دهد. مجالس عزاداری که همراه با ایجاد یک روحیه ی حماسی است در فرد و جامعه انقلابی را بوجود می آورد که هیچ یک از روش های مذکور چنین توانایی را ندارند. به همین خاطر است که در مورد امام حسین(ع) و واقعه ی عاشورا، در عین حال که باید کتاب و مقاله نوشته، فیلم ساخت، کنفرانس گرفت، باید به برپایی مجالس عزاداری نیز اهتمام شود.

پس برای اینکه ببینیم مجالس عزاداری ما چقدر منطبق با خواست ائمه و اهداف عاشورا و امام حسین(ع) است باید ببینیم تا چه میزان ویژگی ها و آثارمذکور را داراست. آیا مجالس و هیئات ما در جهت ایجاد وحدت حرکت می کنند یا تفرقه و اختلاف؟ آیا مجالس ما روحیه ی حماسی، مبارزه با ظلم، حساسیت در برابر کج روی ها و مشکلات اخلاقی و اعتقادی جامعه، را در مستمعین خود ایجاد می کند؟ آیا مجالس ما مستمعین خود را با معارف و حقائق دین آشنا می کند؟ آیا مجالس ما سطح معنوی افراد را ارتقاء می دهد وآنها را به سمت انجام واجبات و ترک محرمات سوق می دهد؟ اگر پاسخ به سوالات فوق و سوالاتی از این قبیل مثبت باشد باید بدانیم که در جهت صحیح و مطلوب ائمه حرکت نمودیم و در غیر این صورت باید در این مجالس تجدید نظر شود.

در پایان نیز باید یه این نکته اشاره کنیم که دشمنان ما همیشه در پی تضعیف و ضربه زدن به ما بوده و هستند و همیشه در صدد بوده اند که سرمایه های مادی و معنوی مان را از ما بگیرند و ما را تهی و بی مایه کنند. می خواهند سلاح ما را بگیرند و ما را به تسلیم و سازش وادارند. چنانکه یک محقق یهودی می گوید: تا زمانی که پرچم سرخ حسینی و پرچم سبز مهدوی را از شیعیان نگیریم نمی توانیم بر آن ها سلطه پیدا کنیم. عاشورا همیشه یک سلاح در دست شیعیان بوده است که با آن با طاغوت های زمان خود می جنگیدند و پرچمی بوده است که با آن وحدت خود را باز می یافته اند. ما باید خیلی مراقب باشیم که به توسط دشمنان و عمالشان  سرمایه عظیم عاشورا تهی و خالی از معنا و مفهوم نشود و ما را سرگرم به ظواهر نسازند و از معنا غافل نکنند. چنانکه جناب مولوی می فرمایند:

این سخن چون پوست، معنی مغز دان             این سخن چون نقش، معنی همچو جان[9]



[1] - مثنوی معنوی ، دفتر دوم و پنجم

[2] - سوره ی اسرا ، آیات 107و 109

[3] - سوره ی مریم ، آیه 58

[4] - سوره مائده ، آیه 83

[5] - اصول کافی ، ج 2، کتاب الدعاء ، باب البکاء

[6] - همان

[7] - 14/8/59

[8] - 29/8/58

[9] - مثنوی معنوی ، دفتر اول

شنبه 4 دی 1389 - 12:24:47 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم